به گزارش صراط به نقل از فارس - بنیامین نتانیاهو و کابینه جنگ او که از مهرماه گذشته تا اردیبهشت جاری، (با احتساب مفقودان) بیش از پنجاه هزار فلسطینی را در غزه قتلعام کردهاند؛ خود را مقابل دو راهی میبینند که هر یک معایب خود را دارد.
پس از گذشت بیش از شش ماه از جنگ و محقق نشدن هدف اصلی ارتش اسرائیل، یعنی از بین رفتن جنبش حماس، اکنون بنیامین نتانیاهو، رفح و بیش از یک میلیون سکنه و مردم آواره در آن را به گروگان گرفته و حماس را تحت فشار گذاشته تا شروط تلآویو را برای اتمام جنگ و تبادل اسرا بپذیرد. ماجرای رفح، شاید از بزرگترین موارد گروگانگیری تاریخ معاصر باشد.به موازات این تقلای اسرائیل، تلاشهای دیپلماتیک آمریکا در جریان است تا یا از حمله به رفح جلوگیری کند یا از شدت آن بکاهد. البته نه در دفاع از مردم فلسطین بلکه به این دلیل که حمله به رفح، انزوای بینالمللی اسرائیل را بیشتر و دردسر داخلی و بینالمللی آمریکا را که اکنون دانشگاههای این کشور را درنوردیده، افزایش میدهد. این پدیده منحصر به فردی طی دههای گذشته است که دانشجویان آمریکایی پلاکاردهایی به دست بگیرند که رویش نوشته شده صهیونیسم مساوی است با نازیسم. قشر دانشجو در آمریکا زنگ خطری را به صدا در آورده که هیأت حاکمه آمریکا را به جد، نگران کرده است. لذا حمله به رفح در چنین شرایطی، به معنای فراگیرتر شدن موج اعتراضات ضد اسرائیلی در آمریکاست.
لذا آنطور که روزنامه معاریو امروز شنبه گفته، آمریکا در علن و رسانهها به اسرائیل توصیه میکند که قبل از چارهاندیشی برای آوارگان رفح، به آن حمله نکند اما در جلسات خصوصی با قاطعیت بیشتر میگویند «اصلا وارد رفح نشوید». یکی از مسئولان بلندپایه آمریکایی به خبرنگار روزنامه معاریو گفته «ما از اسرائیل نمیخواهیم که حماس را به حال خود رها کند بلکه میگوییم بدون نابود کردن رفح، راههای دیگری هم برای تحت پیگرد قرار دادن سران حماس وجود دارد». تبعات نسلکشی اسرائیل به قدری جدی شده که آمریکا تقریبا توان تحمل تبعات بینالمللی حمله جدید اسرائیل به رفح را ندارد لذا پیشنهاد آمریکا به اسرائیل، چشمپوشی از حمله گسترده به رفح و حرکت به سوی عادیسازی روابط با عربستان است چون کشورهای عربی نیز خواستار عدم حمله اسرائیل به رفح هستند. معاریو نوشت، پیشتر کشورهای عربی «میانهرو» از اسرائیل خواسته بودند که کار حماس را تمام کند اما اکنون چنین امری کاملا محال است. از دید سعودیها نابود کردن حماس (الان دیگر) توهم است و طولانیتر شدن مدت جنگ به سود کشورهای عربی میانهرو بخصوص عربستان نیست. آمریکاییها از خلال مذاکره با سعودیها دریافتهاند که رویه کنونی اسرائیل در غزه اکنون به تضعیف بیشتر کشورهای عربی نزدیک به آمریکا و به تقویت ایران و متحدانش و بیثباتی منطقه و فرار سرمایهگذاران خارجی از منطقه منجر میشود. لذا عربستان بیشتر مایل است که اسرائیل به جای حمله به رفح بر توافق عادیسازی از طریق شراکت آمریکا، تمرکز کند.
تحلیلگران اسرائیل میگویند اکنون اسرائیل سر دو راهی است؛ یک راه حمله به رفح است که در پایان آن، هیچ برنامهای برای اتمام جنگ وجود ندارد و افق آن تاریک است و راه دیگر، چیزی است که مورد حمایت آمریکا، عربستان سعودی، مصر، اردن، بحرین، مغرب و امارات است؛ کشورهای عربی که با اسرائیل سازش کرده یا تمایل به سازش دارند. بنابراین، نتانیاهو باید بپذیرد که با حمله نظامی نتوانسته و نخواهد توانست حماس را نابود کند و اگر هم به رفح حمله کند متحدان بیشتری را از دست میدهد و منزویتر میشود؛ در عوض اگر این گزینه را ترک کند، میتواند به یک ائتلاف آمریکایی-عربی پناه ببرد تا از آن طریق بتواند نیروی عربی در نوار غزه مستقر کند؛ و البته این هم، امری است که حماس پیشتر آن را بشدت رد کرده و هرگز نخواهد پذیرفت و اسرائیل هم این را میداند. لذا عاقبت هر دو راه برای اسرائیل، تیره به نظر میرسد.
برخی تحلیلگران در اسرائیل خواستار حمله شدید به رفح و بمباران شدید آن هستند که این دسته، به احزاب راست نزدیکترند که آبشخور دولت کنونی نتانیاهو هم همین احزابند و برخی تحلیلگران که به احزاب چپ و سکولار نزدیکترند، منافع بلندمدت رژیم اسرائیل را در ترک حمله گسترده به رفح و حرکت به سوی ائتلاف عربی-غربی میدانند که نتیجه مهم آن شاید عادیسازی روابط با عربستان سعودی باشد اما این واقعیت را نیز در خود دارد که حماس همچنان در غزه برقرار است و نابود نشده و این فکر، اسرائیلیها را آزار میدهد و به معنای شکست عمیق و راهبردی است. به قول عربها، اسرائیل دو گزینه دارد که یکی از دیگری تلختر و دیگری از این تلختر است؛ نه راه پیش دارد نه راه پس. لذا در این شرایط، جنون اسرائیل و تداوم نسلکشی، محتملتر از هر چیزی است.