صراط: رضا هلالی مداح اهل بیت (ع) در صفحه شخصی اش نوشت: تنها هفده کیلومتر با تهران فاصله دارد اما انگار صدها کیلومتر از پایتخت دور است!
وارد محله که شدیم در کوچه سادات خانه ای وسط بیابان افتاده بود. در اتاق یخ زده پیرزنی در بستر خوابیده که فقط با کمک دختر پیرش زنده مانده. خانه هنوز گاز ندارد. اداره بزگوار گاز هم فرموده که گاز حق این خانواده نیست چون خارج از بافت شهریست !
خانه پیزرن پشت اداره محترم مخابرات با فاصله ده متری بود !! گفتم مادر جان شما از کی این خونه را درست کردید که به شما گاز و امکانات شهری نمیدن ؟! با لهجه ی خراسانی گفت : درست از اول انقلاب! ( مادر مریضش آه میکشید )
پیش خودم گفتم ؛ یعنی بعد از چهل سال، گرما و گاز شهری حق این خانواده دو نفره و بی سرپرست نیست . پیر زن با آه فریاد میزد؛ یا امیرالمومنین به فریادم برس . «آه اسم من اسماء الله الحسنی»
انگار کاری از ما بر نمی آمد زورمان به سرما نمیرسد خانه بوی نم شدیدی میداد . سرما و فقر از در و دیوار خانه میچکید . خدا را شکر کردم که مسئولیت دولتی ندارم چون داشتن منصب دولتی همانا و فراموش کردن مردم و مشکلاتشان همانا...
وارد محله که شدیم در کوچه سادات خانه ای وسط بیابان افتاده بود. در اتاق یخ زده پیرزنی در بستر خوابیده که فقط با کمک دختر پیرش زنده مانده. خانه هنوز گاز ندارد. اداره بزگوار گاز هم فرموده که گاز حق این خانواده نیست چون خارج از بافت شهریست !
خانه پیزرن پشت اداره محترم مخابرات با فاصله ده متری بود !! گفتم مادر جان شما از کی این خونه را درست کردید که به شما گاز و امکانات شهری نمیدن ؟! با لهجه ی خراسانی گفت : درست از اول انقلاب! ( مادر مریضش آه میکشید )
پیش خودم گفتم ؛ یعنی بعد از چهل سال، گرما و گاز شهری حق این خانواده دو نفره و بی سرپرست نیست . پیر زن با آه فریاد میزد؛ یا امیرالمومنین به فریادم برس . «آه اسم من اسماء الله الحسنی»
انگار کاری از ما بر نمی آمد زورمان به سرما نمیرسد خانه بوی نم شدیدی میداد . سرما و فقر از در و دیوار خانه میچکید . خدا را شکر کردم که مسئولیت دولتی ندارم چون داشتن منصب دولتی همانا و فراموش کردن مردم و مشکلاتشان همانا...