وی توضیح داد: در مجموع سه گروه کتاب وجود دارند که نمیشود آنها را شاید به لحاظ سوژه، جدی نقد کرد؛ گروه نخست، کتابهای حوزه دین هستند، دومین گروه کتابهایی هستند که توسط نویسندگان دینی تألیف میشوند و در نهایت کتابهایی را که در خط فکری رسمی جامعه چاپ میشوند نمیتوان خیلی جدی نقد کرد.
زیباکلام ادامه داد: مجموع این موارد باعث شدهاند اساساً نقد، نقادی و فرهنگ نقادی درباره کتاب در جامعه ما از جایگاه چندان رضایتبخشی برخوردار نباشند. البته ناگفته نماند که گاهی اوقات بهصورت استثنایی نقد اینگونه کتابها رُخ میدهد اما چون اساساً فرهنگ نقادی در جامعه ما وجود ندارد، این کار چندان باب نیست.
وی با بیان اینکه نقد نه به معنای حمله کردن و محکوم کردن است و نه به معنای تعریف، تملق و تمجید، اظهار کرد: گاهی دیده میشود نقاد به دلیل مشکل داشتن با سوژه کتابی یا اختلاف با نویسنده کتاب، بهگونه کاملاً تحقیرآمیز اثر را به نقد میکشد. یا در مقابل، به دلیل رفاقت چندین ساله و عمیقی که با مؤلف دارد، به شیوه کاملاً افراطی، از اثر تعریف و تمجید میکند؛ هر دو شیوه در نقد، اشتباه است.
این فعال و تحلیلگر سیاسی در پایان خاطرنشان کرد: نقد یعنی اینکه اگر اثری ارزنده است و شایستگیهایی دارد، ناقد علت این ارزندگیها را بیابد و بیان کند.