۰۸ فروردين ۱۳۹۳ - ۲۳:۵۷

تفکر غرب در رابطه با دين + تصاویر

واقعیت تفکر غربی؛ شما نباید دین داشته باشید چرا که دین واحد به شما اتحاد و قدرت تعقل می‌دهد در نتیجه اگر مسلک بی‌دینی را نمی‌‌خواهید در دریای فرقه‌های نو ظهوری که غرب ساخته است غرق شوید، این بخشی از تفکرات غرب است که در این گزارش به آن می‌پردازیم.
کد خبر : ۱۷۱۶۵۱
صراط: غرب با ریختن برنامه‌ای دقیق که از آن به عنوان «غرب زدگی» یاد می‌شود در راستای تلاشی بنیان خانواده و در نتیجه جامعه برآمد تا با استفاده از این موضوع جهان اسلام را از مسیر اصلیش منحرف کرده تا به نابودی کشاند و همانطور که اشاره شد برای رسیدن به این اهداف شوم خود سعی در از بین بردن اصول اصلی اسلام برای زندگی، از عادی کردن گناه، وارد کرن مال حرام در زندگی و تخریب زن به عنوان بنیان خانواده داشته است.

اما مسئله غرب‌زدگی به دلیل بیداری اسلامی و آگاهی رساندن به مرد نتوانست غرب را به اهداف کثیف مورد نظر خود تمام و کمال برساند در نتیجه آن‌ها دست به اقدام دیگر زدند که این روز‌ها شاهد آن هستیم و آن مسئله «فرقه گرایی» است که در این گزارش به برسی آن می‌پردازیم.

تفکر غرب در رابطه با دين



 
غرب می‌گوید؛ شما نباید دین داشه باشید، چرا که دین به شما راه و روشی نشان می‌دهد که ما نمی‌خواهیم، دین به شما اندیشیدن یاد می‌دهد، دین شما را پایبند می‌کند و ما پایبند بودن را نمی‌خواهیم شما باید فکر کنید که بدون دین آزادید اما در خفی اسیر ما هستید، فقط به ندای هوستان گوش دهید زیرا آن محدوده‌اش مشخص است در نتیجه دیگر متوجه اطرافتان نمی‌شوید که ما چه کار می‌کنیم و چه می‌گذرد بنابراین ما با نشان دادن لذت‌های زود‌گذر دنیا شما را درگیر آن می‌کنیم و شما با غرق شدن در آن از دین خارج ‌‌‌‌ می‌شوید.
 
اگر این راه جواب ندهد شما را در دین خود گم خواهیم کرد و با دامن زدن به انحرافات، شما را به چند دسته تقسیم می‌کنیم و از آن برای آشوب خاورمیانه و مسدود کردن ترقی و یشرفته منطقه استفاده خواهیم کرد، در نتیجه اینگونه می‌توانیم به امنیت رژیم جعلی صهیونیستی رسیدگی کنیم و اگر هر کشور درگیر آشوب‌هایش باشد دیگر به فلسطین و حق‌هایی که از آنان سلب می‌کنیم فکر نمی‌کند!!
 
آری، این است سیاست خارجی غرب در غبال خاور میانه و همچنین تمام مردم جهان که امروزه رد پای آن را در سراسر جهان می‌بینیم و با شناخت این تفکر استکباری، می‌توان در مقابل آن ایستاد تا زمانی که منجی بشریت ظهور کند و ریشه بر تیشه این شیطان صفتان زند، بنابراین در این گزارش با توجه به کسرت فرقه‌ها، به بررسی مهم‌ترین آن بپردازیم.


 
 وهابيت

 
ا


  از بزرگ‌ترین و کثیف‌ترین فرقه‌های دست نشانده می‌توان به «وهابیت» اشاره کرد که این نام را شیعیان و اهل سنت بر آن نهاده‌اند؛ در حالی که آن‌ها خودشان را سلفی می‌دانند.
 
جریان سلفی‌گری توسط گرو‌هی از اهل حدیث در قرن چهارم هجری به پیروی از «سلف صالح» به وجود آمد که خود را «سلفیه‌» نامیدند، که خود را تابع پیامبر اکرم (ص) و اصحاب و تابعین می‌دانستند.
 
 «محمد‌بن‌ عبد الوهاب» یکی از عالمان حنبلی قرن دوازدهم است که مسلک وهابیت را پایه‌گذاری کرد او در جوانی به انحراف کشیده شد به طوری که پدر و برادرش مردم را از پیروی وی بر حذر می‌داشتند بنابراین «محمدبن عبد الوهاب» بر اثر فشارهای عالمان و استادان خود، سرزمین پدری‌اش را ترک و به بصره مسافرت کرد.

برخی از علمای اهل سنت با ارسال نامه‌ای، مردم بصره را از اندیشه‌های انحرافی ابن عبد الوهاب آگاه ساختند و مردم را از همراهی با وی بر حذر داشتند.
 
با توجه با اینکه در آن روز‌ها استعمارگران انگلیس در مناطق اسلامی در پی یافتن راه‌هایی برای از میان بردن اتحاد امت اسلامی بودند و برابر دستور حکومت انگلیس، جاسوسان وظیفه داشتند در کشورهای اسلامی برای ایجاد مذاهب ساختگی، به نوع اختلاف‌های میان مسلمانان پی ببرند و به آن‌ها دامن بزنند، در نتیجه بستر آماده بود تا عبدالوهاب بتواند عقاید منحرف خود را با این اعزامی‌ها تکمیل کند.

چ

برخي از عقاید وهابیت
 
_ روز قیامت، خدا به صحرای محشر می‌آید؛ زیرا خود باری تعالی فرموده است: «وَ جَاءَ رَبُّکَ وَ الْمَلَکُ صَفّاً صَفّاً‌» و خداوند به هر یک از آفریده‌هایش هر طور که بخواهد نزدیک می‌شود؛ همچنان که خود او فرموده است: «نَحْنُ اَقْرَبُ اِلَیهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ‌» آنان، به موجب آیه «بَلْ یدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ‌» دو دست و از ظاهر آیه «وَ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِاَعْینِنَا‌» دو چشم و از آیه «فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ‌» صورت و چهره برای خدا اثبات می‌کنند.»!!!
 
_کسی که به خاطر وضع شغلی و کسب و کار خویش، مانند: صناعت، صیادی و... نمازش را تا غروب آفتاب تأخیر بیندازد، قتل چنین کسی به اجماع علما، واجب است!!!
 
 
_تکفیر مسلمانان!
 
 _عادی جلوه دادن مقامات پیامبران و اولیاء.

_ آن‌ها را مجبور کنید کودکان خود را با اسمائی مانند معاویه، یزید و عایشه و حفصه و... نامگذاری کنند.
 
_زنان شیعیان را به اسارت ببرید و در میان رزمندگان به صورت عادلانه تقسیم کنید.
 
_ کودکان شیعه را به فراگیری تعلیمات اسلامی صحیح وا دارید و توحید و عقیده را به آن‌ها آموزش دهید، و به آن‌ها آموزش‌های نظامی دهید تا در فتوحات اسلامی از آن‌ها استفاده شود.
 
_ معابد و ضریح‌های شرک آلود شیعه را نابود و ویران کنید.
 
_ خانه‌های آن‌ها را تفتیش کنید وکتاب‌های شرک آلود آن‌ها را از بین ببرید.
 
_ روز عاشورا را جشن بگیرید و شیعیان را مجبور کنید درآن شرکت کنند.
 
_ آن‌ها را مجبور کنید کودکان خود را با اسمائی مانند معاویه، یزید و عائشه و حفصه و... نامگذاری کنند.
 
_پیامبر (نعوذ بالله) معصوم نیست، شیطان پیامبر را به سهو و نسیان می‌کشاند و راه نفوذ شیطان بر پیامبر بسته نیست. پیامبر بر دامن عایشه سر می‌گذاشت و می‌ََ‌خوابید در حالی که عایشه حیض بود. پیامبر (نعوذ بالله) سر پائی ادرار می‌کرد، پیامبر هیچ‌گاه از غیب خبر نمی‌داد، پیامبر (نعوذ بالله) قبل از نبوت گمراه بود و به هیچ شریعتی پایبند نبود، پیامبر (نعوذ باالله) بعد از مرگ با دیگران فرقی ندارد و زیارت قبر پشیزی ارزش ندارد، همه گنبد و بارگاه‌ها از جمله قبر رسول الله باید ویران گردند، سلام دادن به پیامبر مساوی با شرک اعظم است.
 
بهائيت
 
 


 بنیان گذار این فرقه «سید علی محمد شیرازی» است که در اول محرم‌الحرام سال ۱۲۳۵ هجری در شیراز متولد شد. وی در دوران زندگی خود به ریاضت و مطالعه پرداخت و در سال ۱۲۵۵ هجری در ۲۰ سالگی به کربلا رفت و در آنجا با برخی شاگردان «سید کاظم رشتی» دومین پیشوای فرقه «شیخیه» که نزدیکی ظهور امام عصر (عج) را نوید می‌داد، آشنا شد.
 
پس از مرگ «سید کاظم رشتی» در سال ۱۲۵۹ که در وصیت نامه خود ظهور امام زمان (عج) را سفارش کرده بود برای خود جانشینی انتخاب نکرد، بنابراین در سال ۱۲۶۰ «سید علی محمد شیرازی» در زمان حکومت قاجار در شیراز خود را «باب» نامید. باب به معنای «در» است و منظور دری است که مهدی موعود از آن دستورات خویش را برای مردم صادر می‌کند و پس از ۳ سال خود را پیام آور مهدی (عج) دانست و کتابی به نام «بیان» نوشت.
 
 او خود را پیام آور جدید می‌دانست و «بیان» را کتاب می‌خواند که در آن برابری تمامی مردم اعم از زنان را اعلام می‌داشت. وی تاکید می‌کرد که دینش در تمام دنیا گسترده خواهد شد.
 
او شاید در ابتدا باور نداشت که مردم دعوتش به عنوان مهدویت را به صورت فراگیر بپذیرند اما مریدان زیادی پیدا کرد و بیشترشان از شیخیانی بودند که به گفته «سید کاظم رشتی» و «شیخ احمد احصایی» در انتظار ظهور امام غایب در شهر‌ها بودند.

در این میان جنبش سختی در میان مردم شیعه در افتاد و بسیاری از شیعیان که در آرزوی دیدن امام عصر بودند بدون شناخت دعوت باب را پاسخ گفتند.

 در این دوره حاکم شیراز به علت غوغا در شهر باب را ۶ ماه زندانی کرد، پس این کار بیشتر باعث ابهت او در بین مردم شد و مردم چنین پنداشتند که امام زمان اینگونه مانند اولیا و اوصیا و دین همراه با رنج و مرارت ظهور و غروب کرده است.

در ‌‌نهایت وی در میان کشمکش‌هایی که با حاکمان و صدر اعظم قاجار داشت در سال ۱۲۶۶ قمری در تبریز کشته شد.
 
ظهور فرقه بهایی
 
س از تبعید «میرزا حسینعلی نوری» معروف به بهاء، از ادرنه به عکا، وی برای جلب پیروان جدید به عنوان «من یظهره الله» و «بهاء الله» شروع به فعالیت کرد. و ادعا می‌کرد که‌‌ همان معادی است که باب گفته بود. به همین علت بیشتر باب در سرزمین‌های اسلامی و به ویژه ایران برنامه‌ای مفصل تدارک دید و برای آن بودجه‌ای هنگفت در نظر گرفت. از تشویق به مهاجرت می‌نمود.
 
 
فتنه‌های باب و بهاء از جمله تلاش‌هایی بوده است که از اواسط قاجار با هدف ضربه به اسلام و علی‌الخصوص شیعه پی ریزی شد. این برنامه‌ها از سوی کانون‌های استعماری و در مسیر تداوم حیات همواره در کنار دشمنان اسلام بوده است همچنین دولت انگلستان سردمدار استعمار برای نفوذ در سرزمین‌های اسلامی و به ویژه ایران برنامه‌ای مفصل تدارک دید و برای آن بودجه‌ای هنگفت در نظر گرفت. از نظر تاریخی شعبه امور دینی در کنسولگری‌های انگلیس در شهرهای مذهبی ایران و در کربلا و نجف و سامرا آغاز به کار کرد که زیر نظر بریتانیای کبیر اداره می‌شد.
 
 اساس سیاست انگلستان در سرزمین‌های اسلامی بر پایه ایجاد تفرقه در بین مردم و مذاهب بود ن‌ها یکی از راه‌های موفقیت‌آمیز ورود به ایران و نفوذ در شیعه را از طریق همین مدعیان ظهور و مهدویت می‌دانستند که هدف از آن هم ایجاد تنش و پراکندگی بود. در مدت پنجاه سال چندین مدعی دروغین امام زمان پیدا شدند که هر کدام بی‌دریغ از حمایت انگلستان بهره می‌بردند. که شامل فرق: بابیگری، بهایی‌گری و ازلیگری بودند. این سه فرقه از آبشخور شیخیگری که بانی آن شیخ احمد احسایی بود، بهره بردند.

ارتباط بهائیت و رژیم صهیونیستی




 
یکی ار فصول بسیار مهم در کارنامه بهائیت ارتباط با رژیم صهیونیستی است میرزا عباس (عباس افندی) و به عبارتی‌‌ همان عبدالبهاء، دارای ارتباطی تنگاتنگ با اعضای خاندان روتچلد، گردانندگان و سرمایه گذاران اصلی در طرح استقرار یهودیان در فلسطین، است. پس از مرگ عباس افندی، شوقی افندی فرزند او و نوه بهاء ریاست تشکیلات را به عهده گرفت.
 
 دولت صهیونیسم در بدو تاسیس حکومت خود بلافاصله از جناح شوقی افندی حمایت می‌کرد. تا جایی روابط سیاسی این دو سیستم با هم بالا گرفته بود، که بهائیت تنها با نوشتن نامه‌ای و درخواست مبلغی معین می‌توانست تقاضای خود را بر آورده کند. کار حمایترژیم غاصب صهیونیستی از آن‌ها به این صورت بود که «دیوید بن گاریون»، نخست وزیر وقت رژِم صهیونیستی در طی نامه‌ای به بهائیان نوشته بود: هر دستوری که ولی امرالله (شوقی افندی)، بفرمایند و یا هر تقاضایی داشته باشند، رژیم اشغالگر صهیونیست فورا برآورده می‌نماید.
 
بهائیت و جنگ های اعراب با رژِیم صهیونیستی
 

جنگ شش روزه اعراب با اسرائیل: در خلال این جنگ بر خلاف شعار بهائیان مبنی بر "صلح جهانی"، به جای حمایت از این شعار و محکوم کردن صهیونیست ها به عنوان آغازگر جنگ، در کنار این ارتش قرار گرفتند و حمایت از رژيم اشغالگر قدس  را اعلام داشتند.

همچنين نبرد رمضان: در این نبرد که کشور های اسلامی همچون مصر ، لبنان ، اردن ، سوریه و ... بر سر رژِیم اشغالگر فرود آمدند، بهائیان به علت شکست رژيم صهيونيستي ناراحت بودند و در تمامی مجلات خود حتی در نشریان کودکان هم اعلام اعتراض و همدردی با رژيم جعلي صهيونيستي را کردند.
 
فرقه رجوی(گروهک تروریستی منافقین)

 
 
 
"مسعود رجوی" سرکرده گروهک تروریستی منافقین با سوء استفاده از فضای سیاسی بوجود آمده پس از انقلاب با شروع تبلیغات دروغین خود، گروهک را نماینده اسلام انقلابی و پرچمدار مبارزه ضد امپریالیستی به سرکردگی آمریکا معرفی کرد و با یک سری شعارهای دروغین و پر طمطراق نظیر؛ پیش بسوی جامعه بی‌طبقه توحیدی و اسلام انقلابی و بردبار و آزادی و عدالت اجتماعی توانست عده ای از جوانان را گول زده و به دام خود کشاند.
 
رجوي پس از سقوط دیکتاتور سابق ایران به بهانه حفظ پادگان اشرف و اکنون هم به بهانه امنیت جانی نیروها، تبلیغ ماندن در عراق و تبلیغ خط برگشت به اشرف از کمپ لیبرتی را به راه انداخته است.
 
سرکردگان اين فرقه دنبال الگوي سوري هستند تا با چند تکه کردن ايران و خاورميانه، دولت آمریکا آنها را همانند مخالفان دولت سوریه برسمیت بشناسد و آنها را مسلح کند تا علیه حکومت ایران بکار گیرند.

اين مسئله در حال حاضر به عنوان يک تهديد به‌شمار می‌رود و به عنوان بالاترين آسيب اجتماعی معرفی شده و گرفتاری در دامن فرقه‌ها وحشتناک‌تر از گرفتاری در دام اعتیاد است. جوانان افراد تحصيل کرده از طعمه‌های اين فرقه هستند زيرا آنان ذهن پيچيده‌اي دارند.

این فرقه با مغز شویی‌های دقیقی بر نامه ریزی شده خود سعی در جذب افراد دارد تا با بتواند اهداف تروریسی خود درا تحقق بخشد لذا برای رسدن به این مهم افراد جذب شده را در پایگاه خود آموزش داده و در فضای اختناق آمیز انهارا مغز شویی می‌کنند، بعضا این نیرو‌های جذب شده خود در جریان این موضوع نیستند که تحت نظر این گروهک تروریستی فعالیت می‌کنند.

می‌دانیم که این فرقه‌ها هر چقدر شاخ و برگ پیدا کنند و استکبار به هر میزان که تلاش کند تا با به کار گیری هر نوع سیاستی در مسیر پیشرفت بیداری اسلامی سنگ اندازی کند امید است روزی منجی بشریت خواهد آمد و این شیطان نما‌های مدرن را به سزای اعمالشان خواهد رساند و این روز نزدیک است!