۲۸ خرداد ۱۳۹۲ - ۲۲:۵۳

حاشیه‌ای‌برچهره شهرهاپس‌ازانتخابات+تصاویر

در پایتخت، که به نوعی چشم و چراغ کشور در مسائل گوناگون است، یک کاندیدا با کسب کمی بیش از نیم میلیون رای، به عنوان نفر نخست راهی شورای شهر شده و در انتهای لیست، افرادی با کسب تنها 114 هزار رای، حائز حد نصاب اکثریت مورد نیاز برای ورود به بزرگترین پارلمان محلی کشور شده‌اند؛ آن هم در شرایطی که جمعیت پایتخت بنابر روایات مختلف کمی بیش از هشت میلیون نفر ذکر شده است.
کد خبر : ۱۱۷۷۳۰
صراط:هرچند همزمانی انتخابات شوراهای شهر با انتخابات بزرگ ریاست جمهوری عرصه سخنرانی‌های کاندیداهای شورای شهر را به شدت تحت تاثیر قرار داده و محدود کرده بود،  اما باز این اتفاق موجب نشده بود که کارکرد شعارهای شهر محور که بر تمیزی، فرهنگ، آبادی و ... تاکید داشتند، مورد توجه کاندیداهای پر شمار تکیه بر کرسی شورای شهر قرار نگیرد؛ شعارهایی به شدت کلیشه‌ای و به مقدار زیادی توخالی!

به گزارش «تابناک»، همزمان با هیاهوی تبلیغات گسترده کاندیداهای ریاست جمهوری که بخشی از برنامه های رسانه های بزرگ همچون صدا و سیما، روزنامه ها، خبرگزاری ها و سایت های اینترنتی را در برگرفته بود، تبلیغات کاندیداهای شوراهای شهر محدود به نصب پوستر و بنر و پخش تراکت‌های مختلف ماند، چراکه انتقادات گل‎‌درشت نامزدهای ریاست جمهوری و طرح برنامه های کلان ایشان برای بهبهود شرایط بغرنج کشور، مجالی برای کاندیداهای شورای شهر (حتی در کلانشهرهای کشور همچون تهران) باقی نگذاشت که بتوانند نقدی به عملکرد شوراهای قبلی وارد کرده و به دنبال آن، برنامه‌های خود را برای تغییر در روند این پارلمان های محلی مطرح کنند.

به عبارت بهتر، سایه انتخابات فراگیر ریاست جمهوری آنچنان بر فضای کشور گسترده شده بود که حتی اگر نامزدی از مجموعه کاندیداهای شورای شهر با برنامه پا به میدان گذاشته و قصد داشت مواضع خود را برای شهروندان تبیین کند، کمتر مجالی برای طرح آنها می‌یافت چراکه با کج سلیقگی متولیان برگزاری انتخابات، همزمانی انتخابات کلان ریاست جمهوری با انتخابات کوچک تر شوراهای شهر و روستا، توجه مردم را به مشکلات کشوری معطوف کرده بود و کمتر گوشی برای شنیدن سخنان و مواضع نامزدهای شورای شهر و صد برابر بدتر، شوراهای روستا کرده بود.

ماحصل امر چیزی بود که البته انتظارش می رفت؛ راه معرفی نامزدهای مختلف شوراها محدود شد به پوسترها، بنرها، تراکت‌ها و حتی کارت ویزیت هایی که جز نام و نشان و تصویر چهره روتوش کرده این افراد، گاه شعارهایی به شدت کلیشه‌ای و البته به مقدار زیادی توخالی، نکته دیگری در آن به چشم نمی‌خورد.

اینجا بود که در و دیوار شهرها پر شد از پوسترهای ریز و درشتی که حتی گاه ابعاد آنها با ابعاد مصوب در قانون انتخابات هم همخوانی نداشت ولی افراد ستادی نامزدها برای نصب آنها حتی از سطل های مکانیزه زباله نیز نگذشته بودند، تا نتیجه امر، چهره به شدت آسیب خورده در و دیوارهای شهری باشد که بسیاری از کاندیداها از تمیزی آن در شعارهایشان استفاده کرده بودند.

این معجون به شدت ناهمخوان در حالی به چشم می خورد که به نظر نمی‌رسد نصب پوستر جز یادآوری این نکته که فلانی هم در صف متقاضیان ورود به شورای شهر قرار دارد، کاربرد دیگری داشته باشد و البته این مهم با کمی دقت در اسامی راه یافتگان به شوراهای شهرهای مختلف به چشم می‌خورد؛ جایی که می‌بینیم افراد مشهوری همچون ورزشکاران، هنرمندان، سیاسیون شناخته شده و امثال ایشان با تکیه بر شناختی که پیش از آغاز فصل انتخاباتی در مردم حاصل کرده اند، راهی پارلمان های محلی شده اند.

کافی است بدانیم در کلانشهر بزرگ کشور، تهران، که به نوعی (درست یا غلط) چشم و چراغ کشور در مسائل گوناگون است، یک کاندیدا با کسب کمی بیش از نیم میلیون رای، به عنوان نفر نخست راهی شورای شهر شده و در انتهای لیست، افرادی با کسب تنها 114 هزار رای، حائز حد نصاب اکثریت مورد نیاز برای ورود به بزرگترین پارلمان محلی کشور شده اند؛ آن هم در شرایطی که جمعیت پایتخت بنابر روایات مختلف کمی بیش از هشت میلیون نفر ذکر شده و درصد بسیار زیادی از ایشان واجد شرایط رای دادن هستند.

آنچه از این آمار بر می‌آید، فارغ از پشتوانه ضعیف آرایی که نصیب نمایندگان شهروندان در شورای شهرشان خواهد کرد -و البته جا دارد که در دیدگاه کلان مورد نقد و بررسی قرار گیرد،- مشارکت پایین مردم در این انتخابات است که در کنار عوامل گوناگونی که در شکل گیری آن موثر بوده اند، ضعف شدید رسانه های محلی را آشکار خواهد کرد.

به عبارتی بهتر، همانگونه که در انتخابات ریاست جمهوری نمی‌توان نقش موثر رسانه‌های فراگیر همچون رادیو و تلویزیون، روزنامه ها، خبرگزاری ها و سایت های خبری در انتشار اخبار و مطالب گوناگون گذشته و تاثیر ایشان بر داغ کردن تنور انتخاباتی را نادیده گرفت، به همان نسبت می توان ورود نکردن ایشان به مقوله مهمی همچون انتخابات شورای شهر را در تمایل کمتر شهروندان به رای دادن و حتی خط زدن تعرفه های رایی که به صورت خودکار توسط متولیان صندوق ها صادر شده و در اختیارشان قرار می‌گرفت (!) رهگیری کرد.

این گزاره که می تواند تاکیدی دوباره بر کج سلیقگی متولیان تصمیم گیر در امر انتخابات و همزمانی این دو انتخابات نا همجنس باشد، در بطن خود حقیقتی نهفته دارد که رخنمون آن در این عصر چندان خوشایند نیست؛ فقدان یا ضعف شدید رسانه های محلی.

کافی است کمی به دور و برمان نگاه کنیم تا این ضعف آشکار شود؛ در نبود تلویزیون های شهری، نه تلویزیون های استانی بر نمطی سوای خط سیر شبکه های تلویزیونی سراسری می روند، نه این مبحث جامانده توسط رادیوهای محلی پیگیری می‌شود، نه روزنامه فراگیری در شهرهای مختلف و کلانشهرها داریم که تیراژی درخور داشته باشند و در انتها نه سایت و جریده ای در عرصه تولید محتوای اینترنتی به آنجا رسیده که بتواند نقش رسانه محلی را تمام عیار ایفا کند و اگر هم اتفاق مثبتی رخ داده باشد، بسیار نادر و انگشت شمار بوده و همان هم تا جایی تداوم خواهد یافت که بتواند دخل و خرجش را تنظیم کند.

پر واضح است که وقتی تیراژ روزنامه های سراسری کشور در اعدادی ناچیز (گاه چند ده هزار نسخه برای سراسر کشور!) باقی مانده و سایت های محلی با مخاطبانی به مراتب کمتر مواجه شده و نه تنها هیچ حمایتی به خود نمی‌بینند، بلکه به شدت تحت تاثیر نظارت های سلبی قرار می گیرند، نقش رسانه هایی که در صف ارتزاق کنندگان از بیت المال قرار دارند به شدت پر رنگ شده و کم کاری و ضعف ایشان به شدت به چشم خواهد خورد تا بدانیم که علاوه بر حمایت نکردن از رسانه های موثر اما مهجور، عدم نظارت بر رسانه های بودجه بگیر هم درد دیگری است که جامعه امروزی ما با آن مواجه است.

اکنون کافی است تا به این سیاهه، مواردی همچون فراگیر نشدن ابزارهای ارتباطی همچون اینترنت و بلایای مبتلا به آن را بیافزاییم تا دیگر برایمان عجیب نباشد که انتخابات شورای شهر در روز حضور گسترده مردم در پای صندوق های رای اینچنین کم رمق رقم بخورد و در و دیوار شهر به مثابه سالهای دور پر شود از پوستر، بنر، استیکر، تراکت و ...!

شاید بد نیست به روایت تصویر، چهره زشت شهر پس از انتخابات را تماشا کرده و کمی در علت بروز این تصاویر تعمق کنیم:

منبع: تابناک
برچسب ها: انتخابات شهر صراط