۲۸ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۸:۰۳

آقای شمقدری لطفا خاکبرداری کنید!

سینما در چهار سال گذشته به نقطه‌ای رسیده که دیگر نمی‌توان از شمقدری و دوستانش که برخی‌شان به وضع بدی این حوزه را ترک کردند، انتظار بهبود اوضاع باشند و تنها در این ماه‌های پایانی که پروژه های سینمای دولتی دوستان شمقدری سرعت گرفته، انتظار می‌رود پیش از پس دادن سینما به اهلش، این حوزه خاکبرداری شود و حداقل یک زمین صاف برای ساخت دوباره شاکله هنر هفتم در ایران به مدیران فرهنگی دولت بعد تحویل داده شود
کد خبر : ۱۱۷۶۵۹
صراط:با قطعی شدن ریاست جمهوری حسن روحانی، یکی از مهم ترین حوزه‌هایی که به شدت تحت تاثیر قرار می‌گیرد، حوزه فرهنگی است؛ حوزه‌ای که گروهی از  طرفداران احمدی نژاد از وزیر اصلاحات تحویل گرفتند و در حالی که پیش از این دولت‌های پیشین را به اقدامات سیاسی محکوم می‌کردند، تیمی مدیریتی را در حوزه فرهنگ و به ویژه سینما شکل دادند که اتفاقاً یکی از اصلی  فرهنگ در دولت دکتر احمدی نژاد علی رغم تزریق بودجه‌های میلیاردی، نتوانست به حداقل هدف گذاری‌هایش نیز دست یابد. چهره‌هایی که هاشمی را به ویژه در دولت دوم و خاتمی را در هر دو دولت متهم به سیاست‌های فرهنگی لیبرال و ضددینی می‌کردند و باندبازی را از مشخصه‌های کلیدی دولت‌های پنجم، ششم، هفتم و هشتم تعبیر می‌کردند، بالاخره با انتخاب دکتر احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور، فرصت در اختیار گرفتن سکان فرهنگ را یافتند و این حوزه را به نقطه‌ای بردند که امروز کمتر کشتی‌بانی یارای رساندن ساکنانش به نقطه امن است و بسیاری از مدیران فرهنگی اساساً علاقه‌ای به تحویل گرفتن کرسی های مدیریت وزارت فرهنگ و ارشاد را ندارند.

اگر قرار باشد حوزه‌های اصلی فرهنگ را در دو دولت اخیر با نقد همراه نمود، بی‌شک در مقابل آنچه بر سر سینما به خصوص در چهار سال دوم ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد رخ داد، هیچ بخشی را یارای رقابت و هماوردی نیست.شمقدری و همکارانش تا پیش از دولت احمدی نژاد در نقش اپوزیسیون مدیران سینمایی دولت‌های پیشین نقش آفرین بودند و امثال سیف الله داد که بهترین کارنامه را (به گواه اهالی سینما) در تاریخ مدیریت سینمای ایران داشتند به باد انتقاد گرفته و متهم به باندبازی می کردند.

آقای شمقدری، پیش از پس دادن سینما، لطفاً خاکبرداری کنید!
در بیانیه فوق‌الاشاره که در دهمین ماه 1378 و در دوران معاونت سینمایی سیف الله داد در نشریه جبهه منتشر شده، تامل نمایید. چنین بیانیه‌هایی به ضمیمه گفت‌و‌گوهای طولانی شمقدری و سجادپور و دیگر اشخاصی که در این هشت سال ذیل پرچم شمقدری موفق به فیلم‌سازی -آن هم از نوع فاخر- شدند، در آن سال‌ها مکرر منتشر می‌شد تا انتخاب محمود احمدی نژاد به عنوان رئیس دولت استمرار داشت؛ گروهی محدود که مدعی بودند تمام طیف ارزشی سینمای ایران هستند و دیگران آنها را بایکوت کردند؛ طیفی که اکثراً آثارشان هزینه تولیدش را نیز بازنمی‌گرداند.

جواد شمقدری که در دولت نهم به عنوان مدیر سینمایی در سایه حضور داشت، در دولت دهم رسماً در راس معاونت سینمایی قرار گرفت تا عملاً دوران تسویه حساب در سینمای ایران آغاز شود و خودی و غیرخودی بیش از سایر مدیران سینمایی پس از انقلاب، مرزهای مشخصی بیابد. او در این دوران دفترچه‌ای ارائه کرد که در واقع برنامه‌های محوری اش را نوشته بود و برای ارزیابی موفقیتش باید سرفصل‌هایش را برشمرد و درباره میزان تحققش سخن به میان آورد.

در این دفترچه مهم‌ترین برنامه‌ها، ایجاد سینمای استاندارد و متعادل، تقسیم عادلانه فرصت‌های کاری و پرهیز از ویژه‌خواری، تشکیل شورای‌عالی سینما، ایجاد شرایط و امکانات لازم برای جذب مردم به سینما، مشارکت و همفکری با گروه‌های دانشگاهی و متفکران اجتماعی در جهت ارتقای اهداف، افزایش تولید و بهره‌مندی از ظرفیت‌های مادی و انسانی، حمایت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی از کارگردانان فیلم اول، ارائه مجوز و پروانه ساخت مشروط به استاندارد بودن اثر اول کارگردان، حضور یک نماینده از کانون کارگردانان و یک نماینده از واحد تهیه‌کنندگان در شورای پروانه ساخت، تولیدات مشترک به منظور صدور فرهنگ انقلاب، اسلام و ایران و تحکیم مودت بین دولت‌ها، حول میراث و علایق مشترک و نمایش و اکران عمومی با حمایت معاونت سینمایی درج شده بود.

برخی از این برنامه‌ها هیچ‌گاه عملیاتی نشد؛ از آن جمله می‌توان به ایجاد شرایط و امکانات لازم برای جذب مردم به سینما، مشارکت و همفکری با گروه‌های دانشگاهی و متفکران اجتماعی و افزایش تولید و بهره‌مندی از ظرفیت‌های مادی و انسانی اشاره کرد. برخی از این برنامه‌ها جنبه عملیاتی یافت اما نحوه اجرایش مناقشه برانگیز شد و یا آنچنان ناقص و با جهت‌دهی‌ خاصی اجرایی شد که کارکرد مثبتش را از دست داد و نمودی سیاسی-جناحی به خود گرفت.

آقای شمقدری، پیش از پس دادن سینما، لطفاً خاکبرداری کنید!

شمقدری در حوزه تولیدات سینمایی ادعاهای عجیب و غریبی می‌کرد و چنین وعده داد: «سینمای ایران را در 10 الی 12 سال گذشته در مسیر تخریب جلو بردند و در کمتر از دو الی سه سال شرایط را مناسب خواهیم کرد.» و با تاکید بر اینکه با تمرکز بر تولید فیلم در شهرستان می‌توان آمار تولید فیلم را بالابرد، وعده داد: «بنا به مصوبه شورای عالی هنر، 30 درصد فیلم های صدا و سیما در حوزه معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ساخته و تولید خواهد شد. با توجه به این دستورالعمل 200 فیلم در شهرستان ها و صد فیلم در تهران طی سال آتی (1390) تولید و ساخته خواهد شد.» و اینک در سال 92 با گذشت چند سال از زمان وعده داده شده، نه تنها سینمای ایران به 300 فیلم سینمایی نرسیده که اساساً همان تولیدات پیشین نیز آب رفته و فروش سینماها نیز افت فاحش و تاریخی داشته است.

تنها در سال گذشته شاهد ریزش 34 درصدی مخاطب با تکیه بر آمار رسمی وزارت ارشاد بوده ایم و مخاطبان سینما نسبت به سال 88 که تازه سالی نه چندان مطلوب بود، نیز تقریباً نصف شده اند و از 18 میلیون تماشاچی، به 9 میلیون و سیصد و پنجاه هزار نفر تقلیل بلیت فروشی داشته ایم و تلاشها برای افزایش قیمت بلیت سینماها به قصد کمرنگ شدن این افت شدید تعداد مخاطب سینما در طول دوران دولت نهم و دهم آنقدر نخ‌نما شده که دیگر عموم مردم نیز به این حربه در زمان ارائه آمار پی برده اند.

کاهش امنیت شغلی برای فیلم سازان اما تنها در گیشه خلاصه نشد و گروهی که روزگاری شمقدری و دوستانش به عنوان نماینده‌شان علیه امثال داد بیانه صادر می‌کردند، این بار شمشیر روی شمقدری و همکارانش کشیدند و اعتراضاتی به راه انداختند که چندین فیلم ابتداً از روی پرده سینماهای شهرداری و حوزه هنری پایین کشیده شد و در نهایت شمقدری نیز پرچم سفید بالا برد و در برابر خواست متحدان سابق و مخالفان امروزش تسلیم شد و به اکران فیلم‌هایی پایان داد تا زمینه اکران متزلزل دیگر آثار مورد انتقاد این گروه نیز فراهم شود و بسیاری از فیلم‌سازان از ترس اینکه فیلم‌شان اکران نشود، در این دوره ترجیح دادند چندصد میلیون تومان سرمایه‌شان را قمار نکنند.

در آن سو اما همان گروهی که روزگاری به عنوان رفقای شمقدری منتقد بودند، توانستند در همین بلبشو به مدد انحصاری شدن صدور مجوزها و عدم صدور مجوز برای برخی سینماگران مطرح، برای خود کارنامه بسازند؛ سینماگرانی که بسیاری از ایشان با رقم‌های میلیاردی تحت عنوان فیلم‌های فاخر، آثار بی‌مخاطب یا کم مخاطبی داشتند و بیشتر نان برای سازندگانشان داشتند تا افتخار برای سینمای ایران و شمقدری برای کارنامه سازی، جایزه اسکار فیلم جدایی نادر از سیمین را مصادره به مطلوب کند.

از اینها که بگذریم نمی‌توان درگیری های بی حاصل با خانه سینما و دیگر اقشار ناهماهنگ با جریان سینمایی شمقدری را نادیده گرفت؛ درگیری‌هایی که در گسستگی و چنددستگی اهالی سینما نقش اساسی داشت و علی رغم درخواست چندین هزار سینماگر از وزیر فرهنگ و ارشاد، حل نشد و حال با وجود بازنویسی اساسنامه خانه سینما با دستور شخص مستقیم احمدی‌نژاد، پیش بینی «تابناک» به وقوع پیوسته و هنوز این نهاد بازگشایی نشده است؛ ماجرایی که به صورت مجزا نیز به ابعادش پرداخته خواهد شد.

در واقع به طور خاص می‌توان چنین گفت که سینما در سالهای اخیر و به طور خاص طی دوره چهار سال گذشته به نقطه‌ای رسیده که دیگر نمی‌توان از شمقدری و همکارانش که برخی‌شان به وضع بدی این حوزه را ترک کردند، انتظار بهبود اوضاع باشند و تنها در این ماه‌های پایانی که پروژه های سینمای دولتی دوستان شمقدری سرعت گرفته، انتظار می‌رود پیش از پس دادن سینما به اهلش، این حوزه خاکبرداری شود و حداقل یک زمین صاف برای ساخت دوباره شاکله هنر هفتم در ایران به مدیران فرهنگی دولت بعد تحویل داده شود و مدیرانی که در این چهار سال کارنامه‌شان چه به لحاظ ارزشهای و چه به لحاظ صنفی نمره قبولی نمی‌گیرد، تا مدت ها به ارزیابی خود بپردازند.
منبع: تابناک